حق

یادداشت های کم بیش روزانه یک دانش آموز
فالحق ما رضیتموه، والباطل مآ اسخطتموه
--------------------------------------------
حق آن است که آن را شما پسندیده،
و باطل آنچه شما از آن خشمگین باشید...


...........
آدرس قبلی : paramsy.blogfa.com
پیوندها
جمعه, ۳ تیر ۱۳۹۰، ۱۱:۴۶ ب.ظ

پهلوانان نمی میرند

وصیت نامه

« بسم الله الرحمن الرحیم »
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیا عند ربهم یرزقون.
این‌جانب رستم زال متولّد 1350 فرزند محمدعلی  وصیت‌نامه‌ی خویش را به شما عزیزان سفارش می‌کنم.
وصیت من این است که از پیر جماران پیروی کنید و تا آخرین نفس از او به خاطر اسلام، دفاع نمایید و تا می‌توانید جبهه‌های جنگ را پر کنید و از میهن، دین و نوامیس خود دفاع نمایید.
از والدین، اقوام و دوستان می‌خواهم که اصلاً ناراحت نباشند چون که دفاع از دین و مذهب شیرین است و کشته شدن در راه آن، چه بسا شیرین‌تر.
رستم زال

شهادت

باران آتش بود که می‌بارید. در همان درگیری سهمگین و سخت، من و رستم در کنار هم بودیم. در وضعیت بدی قرار داشتیم.
فرمانده‌ی گردان و جانشین وی به شهادت رسیدند. تنهای تنها شده بودیم. نیروهای عراقی بسیار زیاد بودند. صدای یکی از عراقی‌ها را شنیدیم که گفت: « والله العظیم انا شیعه » با شنیدن صدا از مخفی‌گاه بیرون آمدیم و خودمان را تسلیم کردیم. دست‌های ما را با سیم تلفن بستند.
یکی از آنان با خشونت به فارسی به ما گفت: « اگر می‌خواهید کشته نشوید، باید از طریق بی ‌سیم فرماندهی‌تان از مرکز بخواهید برایتان نیرو بفرستد. »
بی‌سیم را آوردند اما خوشبختانه به وسیله‌ی شهید نبوی از کار افتاده بود. این کار خشونت آنان را بیشتر کرد. من و رستم آماده‌ی شهادت بودیم و ذکر می‌گفتیم. یک لحظه صدای شلیک اسلحه مرا به خود آورد. دیدم رستم نقش بر زمین شده و در خون خود می‌غلطد.
همان بعثی تفنگ رستم را روی سینه‌ی من گذاشت. شهادتین را بر زبان جاری کردم. به ماشه‌ی اسلحه فشار آورد اما تیری شلیک نشد. تیر در گلوله‌ی تفتگ گیر کرده بود. به هر حال آن‌ها از کشته شدن من صرف‌نظر کردند و ما به سمت بغداد حرکت کردیم.

۴ام تیر ماه سالروز شهادتش گرامی

شادی روح شهدا و امام شهدا صلوات


 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۴/۰۳
حق ...

نظرات (۵)

۰۴ تیر ۹۰ ، ۰۵:۴۴ سیاست و دیانت
سلام

روحش شاد
...
دیروز از هرچه بودگذشتیم و امروز از هر چه بودیم!

آنجا پشت خاکریز بودیم و امروز پشت میز!

دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!

جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد!

الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم ، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم ، آزادمان کن تا

اسیرنگردیم!(شهید شوشتری)

یاحق
۰۴ تیر ۹۰ ، ۱۹:۴۹ موج خمینی
سلام حاجی چه خبر از کنکور پزشکی دانشگاه تهران میایی یا نه
۰۴ تیر ۹۰ ، ۲۱:۵۸ پیروسیدعلی
سلام
خوبه خوب به روز میکنی
مطلبت جالب بود
یا حق
۰۶ تیر ۹۰ ، ۱۰:۳۷ طلبه مبارز
بسم رب الزهرا
با"چرا قاتلان حضرت زهرا را لعن کنیم"به روزیم.مطلب کم ومفید با یک استدلال بچه گانه.
نظریادتون نره.
یاعلی
سلام وخسته نباشی
با6تیر به روزم
یا زهرا(س)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">