وقتی ولی ندا دهد که آیا کسی هست..؟
امروز ولادت حسین(ع) است ، فردا عباس(ع)و بعد سجاد(ع)و.....
مکن ای صبح طلوع
صبح دم عاشورا می خوانیم این را ، دلم می لرزد بگویم این را که (شب ولادتش هم باید بخوانیم) ..هیچ چیز تاب حسین را ندارد...و چه سنگین است برای دل و ...
دو ماه حسین را پر رنگ تر میکنیم و تشریفات خاصی هم داریم برای خودمان ، که فقط برای خودمان و نه لبیک به حسین که هنوز هم هستند در میان گریه کنانش که" هل من ناصر ینصرنی " حسین ، در صدای آواز خوش مال و فرزندشان گم شده است... واین همان شعوریست که شور شده است...شاید اینگونه پندارند که شوریست این ، ولی حسین فقط آوای نامش لرزه ای بر تن می اندازد ، که اگر برایش اولین بار باشد شنیدن نام والای حسین نمیداند چرا اشک دلش می ریزد و شاید این هم قراردادی دیگر بوده باشد در همان عالمی که فطرت همه مان خدا جو شده بود ..شاید همانجا روضه ای از عاشورا خوانده بوده اند برایمان و از زینب و عباس و حسین و زینب و زینب...
و با حسین بود که تحمل سیخ و اتوی داغ و هزار وحشی گری دیگر حرامیان بر فرزندان خمینی سهل شد و حماسه ها هم در پی اش ...که اگر مصیبت عظیم حسین نبود، و اگر اشک ها برای او نمیریخت امروز هیچ کس تحمل سختی با ولی بودن را نداشت.
هر بلایی که بر سر بشر آمد، همان روز با ولی نبودن بوده و درست همان روزی بوده که ندای نفسش لبیک گفته..و یقین داشته باشیم هرکس که با ولی نباشد ، دینش می لنگد..، و هر کس در دینش می لنگد در سیاستش همچنین..و این رسم را دیری نیست که -دیده ایم-..
رسم، رسم روشنیست و همیشگی . از خوارج گرفته تا همین فتنه 88 ثابت بوده. اما وقتی از فتنه حرفی می آید باید غبار و بی وضوحی را هم دنبالش بیاوریم که این حل نمی شود جز با دلی محکم از شعور حسین و چشمی بصیر با اشک حسین که این ها همه از ولایت است وگرنه نمی توان آبروی سالم به در برد..
و امروز ولی هشدار داده اند به فتنه هایی دیگر . البته سخت تر ، که شاید تا الآن خیلی هامان هم در دامش افتاده باشیم
این که مادام ولی امر میکند به وحدت، گوشزدیست به ما که مراقب باشید..
اگرچه گاهی دم نزدن از چیزی برای کسی که رنج میبرد از آن سخت است.. ولی امروز دم زدن از آن عین لبیک به نفس است چرا که نهی کرده ات ولی از آن..و خواسته ی نفس فرقی نمی کند که مال باشد یا جاه باشد یا گفتن چیز هایی که ولی تو را به پرهیز از گفتن پرداختن به آن دعوت کرده..
اگر دیروز حب ولی را فیلتری برای سوا کردن جاهل و عاقل و باطل می دانستینم امروز غبار فتنه درست خودش را به شکل همان فیلتر در آورده که تنها را ه تشخیص این دو از هم عمل است.. نه این که ولایت و ارزش ها و ارمان ها نقل زبان هر کس و ناکسی شود که از آن مایه بگذارد و دهانی بچرخاند و کذایی جا کند خود را در دل ملت که البته کور خوانده است و هرکس که اینچنین پنبه را –حالا دانه دانه یا لپ لپ خورده ، چه در خواب و چه در بیداری- شکر خورده..
دیگر کسی اجازه نمی دهد خاطرات تلخش با علی دوباره تکرار شود که هنوز هم دارد در دردش می پیچد
اینبار دیگر کسی اجازه نخواهد داد که نور چشمش پیر شود و غریب که ندای این عمار را سر دهد
آخر دردیست دیرینه وقتی ولی ندا دهد که آیا کسی هست..؟
آها منظورت گرفتم من چقدر خنگم!بابا من هنوز تو قرون وسطام. خوب آدم پرستی هم برا خودش دینیه دیگه! میگم بین خدا و آدم پرستی کدومو انتخاب میکنی؟
برای اینکه بت پرست نباشی کافی نیست که بتها را شکسته باشی بلکه باید خوی بت پرستی را هم ترک گفته باشی(نیچه)
خودت رو مثل من رها کن رها. نمیخوای هم نکن؟