انصافم آرزوست

پوسترستاد پروژه مهر روی درب یکی از کلاس ها نصب شده بود. وقتی با دقت نگاه کردم، دیدم چشم های محمود احمدی نژاد خراشیده شده.

یعنی چه کسی این کار را کرده بود؟!!

آن کسی که این چشم ها را خراشیده ، به این فکر نمی کند که همین چشم ها بودند که برایش بی خوابی کشیده بودند تا سد ی بهره برداری شود که دیگر وقتی شیر آب را باز می کند عصبانی نشود و کم کاری ای از جانب او حس نکند.که برق جریان داشته باشد برای او و آن چشم ها  آسایششان را برای آرامش او قربانی کرده اند.

همان چشم هایی که تیز بودند که حقی از او سلب نشود و شاید با همان مدادی که این چشم ها را خراشیده، حساب و کتاب سهام عدالت و یارانه هایش خانواده اش را کرده و یا با همین مداد بودکه نامه ای نوشته به آن چشم ها که گره از کار او باز کرده

و این چه مداد بی معرفتیست.

و همین مداد هیچ وقت کاری ندارد به عزتش که دارد با چشم های پر غضب عده ای پایمال می شود و یا مملکتش که به بازی اش گرفته اند ، آن "برادران" و امر ،امرآنهاست و مطمئن باش که این مداد هیچ وقت اینچنین چشم ها را نمی خراشد . این چشم ها که مداد او کاری با ان ندارد، فقط دل هایی را می خراشد ٌ که صاحب چشم هایی بصیر است.این مداد فقط وقتی با عصبانیت حرکت می کند، که تخم مرغ گران شده باشد، که نگذاشته باشند حیوانی زندگی کند، که هوایش سرکش شده باشد و احساس کند کسی مانعش شده باشد و این مداد حق نبود، کوته بین بود، انصاف نداشت.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

--وقتی خبر را شنید  دستش را محکم بالا برد و آنچنان الله اکبری  گفت که رگی دیگر در دستش نمانده بود که بیرون نزده باشد

این ایرانی اش بود....لیبیایی اش چه می کرد؟