حق

یادداشت های کم بیش روزانه یک دانش آموز
فالحق ما رضیتموه، والباطل مآ اسخطتموه
--------------------------------------------
حق آن است که آن را شما پسندیده،
و باطل آنچه شما از آن خشمگین باشید...


...........
آدرس قبلی : paramsy.blogfa.com
پیوندها
چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۱، ۰۹:۴۶ ب.ظ

Title-less

 

 

 

آن عنصر محفوظ در خزانه ی الهی ، ناب تر شدنش در وجود هر کس را در گرو امتحان های مهلکی قرار می دهد که جز به تقابل حق وباطل نیست. و بی شک به ستوه آمدن باطل و تحقیرش به وضوح در لگد مال کردن حق نمایان است.

آنجا که عشق به حق استوار است و خباثت  باطل به هر چیزی چنگ می زند و نتیجه ای جز فرورفتنش در منجلابی که ساخته ندارد.

تاریخ هنوز خشم نیزه را بر سینه ی سمیه روی ریگ های داغ به یاد دارد و به گوش می رسد ضجه های باطل ، که تحقیر می شود با تسلیم بودن سمیه در برابر پروردگار محمد(ص).

و بانویی خدیجه را ، دوش به دوش محمد (ص) و ندای فاطمه را که : چنگ زنید به " حبل الله"

 و خطبه های زهرا یی اش ار که فروریخت هیبت پوشالی جاهل را و بعد... کینه و غضب را و گوشواره های کوچه را و چادر خاکی را و چادر سوخته را و گوشواره و گوش پاره را و فتح خیبری ِ سپهدار ِ دست بسته ی ِ شام ِ شوم ِ شام را.

و خانه نشینی های  شش ساله برای حفظ سنگر زهرایی را ..

و هنوز که هنوز است تاریخ می خواند ، مرضیه دباغ ها را ..سمیه های کردستان و فرنگیس حیدر پور ها را. شیر زنان خرمشهر را  مادران ِ فرزندان ِ غیور رو ح الله را و مروه شروینی هایی که هر ثانیه چون گرگ د رکمین نابودی شان هستند.

و امروز آیات القرمزی ها قیام می کنند .. هرچند زنی با  مو هایش روی آسفالت خیابان ها کشیده شود. هر چند مادری  زیر دست و پا کتک می خورد. هر چند با شدید ترین شکنجه ها زندان های دشمن را تحمل می کنند... اما قیام می کنند.

همانگونه که سمیه با عزت ماند .. همانطور که فاطمه و خدیجه جاودان ماندند.. و همانطور که زینب ، کاخ ظلم را در هم کوبید ، و همانطور که دباغ ها مادر یک انقلاب شدند، پرچم عزتِ اسلام که امروز بر دوش زنان شیر دل  مسلمان سرفراز است ، سرنوشتی را رقم می زند که پایانی جز " فان حزب الله هم الغالبون" ندارد. 

----------------------------------

شاید برای ....

 

 

پرنده وقتی در قفس باشد آزاد تر است...

هرچه می خواهد آواز بخواند هراسی از قفس ندارد...

فقط یک چیز احتمال دارد آن هم فدای آواز شدنش است که این شاید آرزویش در قفس باشد..

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۲۱
حق ...

نظرات (۵)

سلام
خوب بود
چادر خاکی را و چادر سوخته را و گوشواره و گوش پاره را و فتح خیبری ِ سپهدار ِ دست بسته ی ِ شام ِ شوم ِ شام را.
(شام شوم شام رو خوشم اومد)
واقعا باید به تو افتخار کرد .......
......................................... !


پاسخ:
باید اسمت رو هم سانسور کنم؟
خدایا!

من دلم قرصه!

کسی غیر از تو با من نیست

خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست

کسی اینجا نمیبینه، که دنیا زیر چشماته

یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته

فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم

که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم

خدایا وقت برگشتن، یه کم با من مدارا کن

شنیدم گرمه آغوشت

اگه میشه منم جا کن......
التماس دعااااااا
همیشه به یاد داشته باشیم که چهار چیز است که نمی‌توان آن‌ها را دوباره بازگرداند :

1. سنگ ........ پس از رها کردن!

2. سخن ............ . پس از گفتن!

3. موقعیت ... پس از پایان یافتن!

4. و زمان ........ پس از گذشتن!
سلام وبلاگت عالیه و مطالب جالبی داره
mer304050
با افتخار شما لینک شدید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">