عرفه
الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع............
ستایش خدایی است که هیچکس در عالم سر از حکم و فرمانش نتواند کشید...حسین (ع) این جمله را خواند و حج را رها گذاشت و کربلایی شد ، کربلا ، هم حاجی می شوی و هم کربلایی
سعی حج او صفا و با خنجر است....مروه اش قبر علی اصغر است
او به جای موی سر، سر می دهد....قاسم و عباس و اکبر می دهد
امروز عرفه باران بارید...........قطرات باران نقش اشک را برای همه بازی کردند. حالا دیگر اشک کسی پیدا نبود...باران همه صورت ها را مثل هم کرده بود خودش به جای آن کس که گریه نکرده بود اشک ریخت و اشک ریا را هم شسته بود. اشک و باران،دل ها را عرفه ای کرد
عرفه همان عاشوراست. ولی عرفه دل ها آتش می گیرد و عاشورا خیمه ها.
و امروز است که دیگر نمی توانی گلوی شش ماهه ببینی.
چادر ها چقدر بوی خاک می دهند، انگار این بوی خاک چادر هم مثل مظلومیت ولی موروثی است.