خسته نباشی زینب رسیدن به خیر
زینب برایش بهتر است که به دشت بلا خیمه بزند و به اینجا نیاید
نیاید که ببیند غربت دیرینه ی ولی را
نیاید که ببیند بازهم زینب تنهاست برای افشای یزیدیان
نیاید که ببیند اگر دیروز خون حسین در دشت بلا ریخته شد امروز خونش در کوچه بازار و خیابان زیر پا گذاشته می شود
نیاید که ببیند دخترانی که چادر زهرا بر سر دارند و دم از حسین و زینب و زهرا و علی میزنند امروز با چشمانی سرمه کشیده و روسری های رنگی بدرقه دسته های عزا می روند
برای زینب دیدن غارت خیمه ها راحت تر بود ازدیدن شماره هایی که در دسته های عزاداری رد و بدل میشود و قرار هایی که شب عاشورا گذاشته میشود و....
نیا زینب نیا به خیمه هایمان اینجا از خیمه های لشکر کفر هم دردناک تر شده
نیا که نبینی سرها آنقدر سنگین شده اند که دیگر افتادنشان از شرم نیست
اینجا مداحان باز هم حسین حسین را تکنو میدهند و صدای هل من ناصر ینصرنی را در صدایشان گم می کنند..
و باز هم خانم مجلسی ها وعروسی حضرت قاسم!!!!!!!
ودریغ که هیچ وقت از احلی من عسل حرفی گفته نشد!
نیا بانو..کوچه ها همه کوچه های شام شده...
شماره پرت می کنند،
سمت کاروان...