ما یا اشداء علی الکفاریم یا رحماء بینهم

    همین مصداق بارز"اشداء علی الکفار و رحما بینهم " بودنتان شاید دلیلی باشد برای همان هایی که برادر خطابشان می کردید ، که مستور نگاه دارند ، آن پرونده ای را که حتما ختم به چند سیلی شما بر گونه هایشان می شود.

 سی سال فقط اظهار به منتظر بودن برای باز گشت شما و در دل و باطن عمل، ستیز با هر کاری که رو زنه ای به بازگشتتان داشته باشد و مسلم است خوش ترین جلوه ، همان " شهید " کردن این پرونده است.

و حتما منتتظران این 1178 سال هم از همین قماش بوده اند..

هر چند زمزمه هایی می آ ید....

(+) ...(++)

پدر عشق پسر

                                                      

 پدر پارچه را از روی چشمان پسر را باز کرد؛ نگاهی به صورت پسر انداخت، لبخندی زد و بر گردن پسر که سرخ شده بود بوسه ای زد. 

قربانی‌اش قبول افتاده بود؛ بی آنکه خونی بریزد.
□□□
این بار نوبت به او رسیده بود تا قربانی بدهد.
باید مثل نیاکانش قربانی می‌داد؛ باید بهترین را انتخاب می‌کرد؛ باید سنگ تمام می گذاشت؛ و گذاشت.
حالا... انگار جدش را می‌دید که در تمام دشت پراکنده شده بود.
پدر چشمان پسر را بست... دست به کمر گرفت، به زحمت بلند شد، رو به سوی خیمه ها کرد و... جوانان قومش را صدا زد.
قربانی‌اش قبول افتاده بود..                                      

حمیدرضا رجبی

□□□
چه خوب شد که نبودی لیلا! ... تو می خواستی کربلا باشی چه کنی؟ که برای علی اکبر مادری کنی؟ که زبان بگیری؟ گریبان چاک دهی؟ که سینه بکوبی؟ که صورت بخراشی؟ که وقت رفتن مهر مادری سرشارش کنی؟ که قدمهایش را به اشک چشم بشویی؟... ببین لیلا! تو می خواستی چه کنی که زینب برای این دسته گل نکرد؟ به اشک چشم تمامی مادران سوگند که تو هم اگر در کربلا بودی باز همه می گفتند،

 مادر این جوان زینب است.

   سید مهدی شجاعی

---------------------------

" هر کجا می نگرم جسم تورا می بینم.... اربن اربا شده ای......."

ولادتتان را چه بگویم؟...

مهر نوکری

 کاری از : آقای اسمائیل برات وند

67/4/4

تیر ِ آفتابِ تیر ِ مجنون ، هنوز بر هور می بارد

آنجایی که مجنون  دیگر عاشق نیست ، وعده گاه معشوق است.

امروز علمدار ِ مجنونِ ولی ،  بر زمین منت می گذارد و تو با دست علمداری ات  ابالفضل وار از زمین می گذری..

                       

فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را..عشرت امروز بی اندیشه فردا خوش است

             

برای همه کنکوری ها دعا کنید...

صد انداختی تیر و هر صد خطاست/اگر هوشمندی یک انداز و راست

چندین و چند بار مردم شاهد توهین ها هتاکی ها بحث های بی فایده و بدور از دغدغه مردم در مجلس بوده اند که تذکری هم در این امر از جانب رئیس مجلس داده نمی شد.. چنان که مقام معظم رهبری  نسبت به بی احترامی ها تذکر دادند و از رئیس مجلس گلایه کردند.اما اخیرا آقای " علی مطهری" سنگ تمام گذاشته اند و نه تنها با اتهام به سپاه پاسداران شعور ملت و سلامت انتخابات را زیر سوال برده اند، بلکه به جای اینکه تلاش برای حل مسئله "بی حجابی در جامعه"  را از جانب خود تمام کمال به انجام رسانیده باشند ،خصمانه  به شخص رئیس دولت حمله کرده اند البته تمسخر کرده اند . اما ملت چنین نطقی را از نماینده اش بر نمی تابد.به تعبیر حضرت آقا  این نمایندگان با این کار هایشان مجلس را جلوی مردم بی آبرو میکنند..

اما اینکه آقای مطهری بخواهند با این نطق فقط  دولت را در این امر مقصر بدانند کمال بی انصافیست ، چرا که این جا یک سوال بی پاسخ می ماند که مجلس در این امر چه حرکت مثمرالثمری انجام داده است؟!

." اینکه مجلس بگوید از طرف ما همه کارها انجام گرفته، دولت است که باید جلو بیاید؛ از آن طرف هم دولت بگوید از طرف ما همه کارهاى لازم انجام گرفته، این مجلس است که باید جلو بیاید؛ این نمیشود. صمیمانه باید همکارى کنیم."1

اگر در مجلس نهم هم شاهد همچین حرکات و نطق هایی از آقایان باشیم  دیگر مجلس تریبون ملت نخواهد بود و بلکه مثل همین مورد تیتر یکی میشود برای  رسانه دشمن..

 نمایندگان محترم توجه داشته باشند که برای آخرت خود هم در این دوره 4 ساله توشه ای برگیرند..

 

چه شده است شما را؟؟؟

زانو هایش پیچ میخورد و نا متعادل راه می رفت .

این صحنه را اولین بار نبود که میدیدم.. تقریبا هرکسی که در خیابان راه میرفت ،می پرید.

برای تصاحب ِ فقط بیست سانتی متر بیشتر، از هوا و لذت قدم زدن روی زمین را از خود سلب کردن..

کوهان های شتری که پشت سر میگذارند…¹

و هزار هزار مورد دیگرش که باعث تمسخر میشود و بس….

آن وقت حرف از حقوق زن میزنند واز ظلم هایی میگویند که به زنان شده. آخر شما را چه به این حرف ها..

 

 همانطورکه پاهای دخترکان چینی را می بستند تا کوچک بماند و جذاب باشد،و  آنها حتی نمی توانستند مسافت کوتاهی را طی کنند و گوشه ای می افتادند…امروز هم با همین کفش ها درست همین کار را انجام میدهند

همانطور که در جزائر آفریقا و کلکته و آشور  دختران را در بازار میفروختند…امروز اما دخترکان با پای خود  ، خود را به بازار فروش می آورند

 همانطور که در یونان،  فرانسه ، استرالیا ، جزایراقیانوسیه و… زنان را در ردیف حیوانات اهلی می شماردند..

امروز هم هر کس مشی و زندگی اش زهرایی نباشد بیشتر از یک حیوان اهلی باخودش رفتار نمیکند..

......................................

1- پیامبر اکرم (ص):

در آخر الرمان زنانی هستند که مو های خود را چون کوهان شتر میبندند ، از قول من به آنها بگویید نمازتان قبول نیست

                              --------------------------------------------------------------------

                                        

 

این انقلاب جلوه ای از انقلاب اوست

بی شک «امام» هدیه‌ی میلاد فاطمه ست

 

این انقلاب فاطمی است و حسینی است

با رهبری که آینه دارِ خمینی است

 

Greed is good

                             

شاید این تبلیغ یکی از بانک ها را شما هم از رسانه ملی دیده باشید . 

چند نفر وارد سالنی می شوند ، موجودی حساب خود را به فردی نشان می دهند و با خوش آمد گویی وارد یک مراسم میشوند. تا اینکه آقایی مراجعه میکند و فردی که موجودی حساب ها را بررسی می کند با تاسف میگوید که موجودی حساب شما برای شرکت در قرعه کشی حساب های قرض الحسنه این بانک کافی نیست..

 در این میان جوایز اعلام میشود... وپس از آن همان فرد با تکمیل موجودی حساب خود دوباره مراجعه می کند و با لبخندی وارد مراسم می شود.. و در آخر جمله ای به این مضمون گفته می شود:

 " قرض نیک .. پاداش نیک.."

 و مشخص می شود این جمله ی آخر هم مثل همان تک جمله هاییست که تمامی مزخرفات یک فیلم را در چشم ممیزی ارشاد طلسم میکند... این تبلیغ قبل از هر چیز انگیزه ای را در مخاطب ایجاد میکند که همین قرض الحسنه را که برابر با قرض به خداوند است به جنگ با خداوند تبدیل میکند...

-----------

همین مطلب در جانا

خواب منبری!

                        عکاس:آقای سید شعیب راستین

سپاه علی

 

همیشه دست علمدار ها را نشانه  میروند،

                           آنگاه که یک علمدار،

                                  سپاهی می شود برای ولی..

و زینب می بیند دست علمدار را ... و دست بسته را...

                             و می بیند

                                           و باز هم میبیند...

  و چه سخت است وقتی بر زمین افتاده باشی و جانی برایت نمانده باشد که برخیزی به احترام مولایت و این عرق شرم چند بار باید بر پیشانی ما بنشیند..

       

     بانو.

حجب شما حتی اجازهی فکر کردن به آن غنچه ی شکفته در آتش رابه ما نمی دهد..

   نمی دانم چطور روضه خوانانت می تواننند اینقدر از محسنتان بگویند و بگویند، از چیزهایی که نبایدبگویندو..

خجالت میکشم بانو.. آخر این که روضه ی شما نیست

ما هم به شما ظلم میکنیم 

 این چه رسم شیعه بودن است؟!