حق

یادداشت های کم بیش روزانه یک دانش آموز
فالحق ما رضیتموه، والباطل مآ اسخطتموه
--------------------------------------------
حق آن است که آن را شما پسندیده،
و باطل آنچه شما از آن خشمگین باشید...


...........
آدرس قبلی : paramsy.blogfa.com
پیوندها
شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۲۰ ب.ظ

قسمت دوم/واقعیت کوروش !

                           

از گذشته‌های خیلی دور مسئله‌ی انطباق ذوالقرنین با شخصیت‌های تاریخی مطرح بوده است. این انطباق در مرحله‌ی اول بیشتر در منابع اهل تسنن دیده می‌شود و در طول هزارساله‌ی اول تاریخ تشیع این انطباق کمتر صورت گرفته است. در تفاسیر 4 شخصیت به عنوان مصداق ذوالقرنین معرفی شده‌اند.

ظاهراً قدیمی‌ترین کسانی که این نظریه را مطرح کرده‌اند یکی ابن سینا است که در شفا این موضوع را مطرح کرده و دیگری فخررازی است. این دو نفر ظاهراً ذوالقرنین را همان اسکندر مقدونی مشهور می‌دانند که فاتح ایران بوده است.

           
گزینه‌ی دومی که در گذشته‌های خیلی دور مطرح بوده تطبیق ذوالقرنین به یکی از پادشاهان یمنی است.

 

                             

 

در القاب این پادشاهان کلمه‌ی «ذو» زیاد به کار می‌رفت و می‌گویند ذوالقرنین هم از جمله‌ی همین پادشاهان است. در اشعار قبل از اسلام یمن هم اشعاری از شعرای یمنی هست که به وجود ذوالقرنین در میان پادشاهان یمن افتخار می‌کردند. ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه و ابن هشام از طرفداران این نظریه بوده‌اند. ظاهراً ابوریحان خیلی روی این قضیه اصرار دارد.

نظریه‌ی سومی که بعدها مطرح شد مربوط به سر احمدخان هندی می‌شود. او نظرش بر این بود که ذوالقرنین نه اسکندر است و نه پادشاه یمنی، بلکه شخصی به نام شین هوآنگ تی است. این شخص یکی از امپراتوران چین بود که دستور ساخت دیوار چین را داد. ایشان صرفاً به دنبال یک سد محکمی می‌گشته است که مانع حمله‌ی اقوام وحشی باشد و تنها موردی که با آن برخورد کرده دیوار چین بوده است. البته ظاهر دیوار چین با آن چیزی که در قرآن آمده متفاوت است.  وکسی جز خود احمد خان طرفدار این نظریه نبوده.

بعد از این آقای ابوالکلام آزاد، که ظاهراً خیلی تحت تأثیر آرای سر احمد خان هندی بود، نظریه‌ی چهارمی را مطرح کرد و ذوالقرنین را همان کوروش دانست. به نظرم قبل از ایشان کسی این مسئله را مطرح نکرده است بعدها این نظریه طرفداران بسیاری پیدا می‌کند.

ممکن است بعضی از افراد صریحاً نگفته باشند ما این نظریه را پذیرفته‌ایم، اما در فحوای کلامشان این موضوع به چشم می‌خورد. اولین کسی که این نظریه را وارد شیعه می‌کند مرحوم علامه‌ی طباطبایی است. حدود 60 یا 70 صفحه از تفسیر المیزان به این موضوع اختصاص دارد. بعد هم دیگران از ایشان تبعیت می‌کنند. آقای مکارم شیرازی هم در کتاب تفسیر نمونه‌ پنج شش صفحه‌ای به این نظریه پرداخته‌اند. ظاهراً آقای جوادی آملی هم این نظریه را بر سایر نظریه‌ها ترجیح داده‌اند.

 

اطلاعات ما درباره‌ی کوروش کاملاً از غرب آمده است؛ یعنی، حتی یک کلمه‌ درباره‌ی کوروش در منابع درجه‌ی یک فارسی وجود ندارد. تمام کسانی که در این رابطه پژوهش کرده‌اند و به ما اطلاعات داده‌اند، غربی‌اند و اکثرشان یهودی‌اند. از همه مهم‌تر این که اطلاعاتشان تطبیق عجیبی با تورات دارد.

همان طور که بیان شد، آیه‌ی شریفه می‌گوید که ذوالقرنین بنده‌ی صالح خدا بوده است. ضمن این که ممکن است اصلاً او موجودی غیر از آدم باشد، چرا که ذوالقرنین صاحب دو شاخ است. به هر حال، قرآن می‌فرماید او بنده‌ی صالحی بوده است. بنابراین آیا می‌توان او را با «اسکندر مقدونی» منطبق کرد؟ آیا او بنده‌ی صالح خداوند بوده است؟تاریخ‌نگاران درباره‌ی اسکندر نوشته‌اند که او شراب‌خوار بوده و قتل و غارت‌های بسیاری مرتکب شده است. وقتی او به جایی حمله می‌کرد، زمین سوخته به جا می‌گذاشت و همه چیز را نابود می‌نمود. چگونه می‌توان چنین فردی را با عبد صالح خدا تطبیق داد؟

بنده از علمای تاریخ سؤال می‌کنم که چند سال است سلسله‌ی هخامنشیان شناسایی شده است؟ به عبارتی دیگر، از چند سال پیش بشر می‌داند که سلسله‌ای به نام هخامنشیان وجود داشته است؟بر اساس اسناد موجود، اطلاعات ما درباره‌ی هخامنشیان به 60 سال نمی‌رسد؛ یعنی، هنوز یک قرن نشده است که ما می‌دانیم سلسه‌ی هخامنشیان وجود داشته است. تا قبل از آن هیچ کس چیزی درباره‌ی هخامنشیان نمی‌دانسته است. فردوسی وقتی از پادشاهان باستانی ایران صحبت می‌کند، هیچ اسمی از پادشاهان هخامنشی نمی‌آورد، چون اصلاً نمی‌داند هخامنشیان چه کسانی هستند. در صحبت‌های بعضی از دوستان این تناقض وجود دارد که از یک سو می‌گویند اسلام و ایران مدیون فردوسی است و از سویی دیگر از کسی تجلیل می‌کنند که اصلاً فردوسی او را نمی‌شناسد.

 

 

                    

بعد می‌گویند منشور او نسخه‌ی حکومت‌داری دوران جدید است. نسخه‌ای که فردوسی اصلاً آن را نمی‌شناسد. چگونه می‌توان این دو گزاره را با هم جمع کرد؟ این هم از طنزهای روزگار ماست. ضمن این که وقتی بیشتر از 60 سال نیست که هخامنشیان را می‌شناسند، قطعاً کورش را هم بیشتر از 60 سال نیست که می‌شناسند، چون او پادشاه سلسه‌ی هخامنشی بوده است.

سؤال دوم این است که چه کسانی کورش را به ما شناسانده‌اند؟ اطلاعات ما درباره‌ی کورش از کجا آمده است؟ آیا خودمان تحقیق کرده‌ایم تا کورش را بشناسیم؟ یا این که با واسطه اطلاعاتی درباره‌ی او به دست آورده‌ایم؟ علمای تاریخ می‌دانند، اطلاعات ما درباره‌ی کورش کاملاً از غرب آمده است؛ یعنی، حتی یک کلمه‌ درباره‌ی کورش در منابع درجه‌ی یک فارسی وجود ندارد.

 

در واقع هیچ اطلاعات دست‌ اولی درباره‌ی او به زبان فارسی نداریم که یک محقق و پژوهشگر ایرانی یا مسلمان و یا حتی شرقی آن را نوشته باشد. تمام کسانی که در این رابطه پژوهش کرده‌اند و به ما اطلاعات داده‌اند، غربی‌اند و اکثرشان یهودی‌اند. از همه مهم‌تر این که اطلاعاتشان تطبیق عجیبی با تورات دارد؛ یعنی، منجی بنی‌اسراییل که آن‌ها در تورات از او اسم برده‌اند کورش نام دارد و مشخصاتش دقیقاً مانند همین کورش است...... ادامه دارد .....

 

---------------------

برگرفته از گفتگوی آقایان

 "علی ریاحی "پژوهشگر تاریخ اسلام و علم الحدیثو "سیدحسین علوی" پژوهشگر تاریخ ایران و مسائل فرهنگی  با پایگاه تحلیلی تبیینی برهان.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۰۲
حق ...

نظرات (۲۶)

سلام علیکم

1-منابع موجود در مورد کورش و اسکندر به دو دسته تقسیم میشوند:

1-گروهی که از انها تعریف و تمجید میکنند

2- گروهی که انها را رد میکنند

شما در مورد اسکندر فقط مثال هایی از گروه اول زدید د حالی که بعضی از منابع حتی اون رو یار غار حضرت خصر معرفی میکنند و حتی بسیاری از منابع بصورت علمی به اتش کشیده شدن تخت جمشید رو رد میکنند.

2- چرا به دنبال ذوالقرنین در گذشته هستیم؟

3-...

پاسخ:
سلام علیکم
1-راجع به این دو شخصیت حرف و حدیث های زیادی هست که البته تحقیق های من بیشتر راجع به کوروش و مسائل دیگری است و زیاد به خود اسکند پرداخته نشده.
 انشالله در اینده مفصل تر اهدافم را بیان خواهم کرد
2-" چرا به دنبال ذوالقرنین در گذشته هستیم؟؟" سوال جالبی است ، کاش بیشتر توضیح میدادی؟ به نظر شما باید در حال یا آینده ذوالقرنین را پیدا کنیم؟
3-؟؟!


 بشدت غیر اخلاقی و شرم آور است که برای مقاصد سیاسی خاص ، هر نوع اتهامی را حتی به کوروشی که قرنها است مرده بزنیم. البته اگر کوروش در بیابانهای عربستان بدنیا آمده بود و در اسمش "ح" و "ع" و حروف حلقی دیگر وجود داشت امروز اینهمه فحش نمی خورد . جرم کوروش این است که پهلوی رذل مدعی بوده طرفدار او است دقیقا همین طور که امروز وهابیها مدعی تبعیت از محمد رسول هدا صلی الله علیه و آله هستند و همانطور که موسوی و خاتمی مدعی پیروی از خط امام خمینی هستند!!!! بیچاره ها خیال کرده اند چون اسم کوروش ایرانی است اگر سخنی از کارهای نیک او گفته شود مبارزه با اسلام است!!! و ندیدند خود پیامبر و اهل بیت بارها از کافری و عرب جاهلی نظیر حاتم طایی تمجید کردند و حتی در احادیث آمده که او در جهنم نخواهد سوخت به خاطر چه؟ به خاطر سخاوتش. پیامبر فرمود " انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق". ایا سخاوت مکارم اخلاقی نیست؟ البته که هست. این عرب جاهلی در خط رسول الله بوده ولو اینکه پیش از تولد پیامبر وفات کرده است. حتی می گویند انوشیروان به خاطر عدالتش مورد تمجید پیامبر بوده است ( خودم این مساله را قبول ندارم اما می خواهم بگویم کسی با ذکر مناقب انوشیروان مخالفت نکرده است). آیا اینکه گفته شود در کتیبه کوروش چه نوشته خلاف اسلام است یا در جهت اسلام؟ در زمانی یهودیان - که اتفاقا ادعا می کنید تجلیل از کوروش کار آنها است!- به کشتار سگ و گربه شهر اریحا به دست یوشع بن نون علیه السلام افتخار می کردند و آشور نصیر بانی پالها و سانتروک ناخونته ها تعداد کشته هایشان را فخر می دانستند، در زمانی که داریوش با افتخار در کتیبه بیستون از سه سال کشتار مخالفانش یاد می کند، پادشاهی پیدا شده که می گوید" کسی کشته نشود، خانه ای غارت نشود، به ناموسی تعرض نشود، کسی به بردگی گرفته نشود، بردگان را آزاد کنید.." آیا این محبت نیست؟ ولو اینکه کوروش اینها را سر عوامفریبی هم نوشته باشد، نشان می دهد شاهی بوده که نمی خواسته با کشتار شناخته شود. آیا این مکارم اخلاقی نیست؟ خجالت بکشید. کوروش پادشاهی بود که نه ارتش دائمی داشت و نه کاخ و قصری که بماند. آیا جرم این کسی که علامه طباطبایی احتمال داده ذی القرنین باشد این است که اسمش عرب نیست. اصلا ذی القرنین که هیچ ، گیریم که یک گبر و کافر بوده است، آْیا معرفی کردن این روحیه عالی نوعدوستی در یک ملت ، در شرایطی که همه دارند ایران را به عنوان تروریست جنایتکار معرفی می کنند کار غلطی است؟ چرا باید چنین پهلوانی را به صهیونیستها هدیه کنید؟

البته که یهودیان دوست دارند بگویند که کوروش محبتش از سر علاقه به یهود بود و هرگز نمی نویسند که کوروش همه برده ها را با هر میلتی آزاد می کرد و هیچ اختصاصی  به نژاد خاصی نداشت.

( ۱۳۸۷/۰۲/۱۸)

 رهبر انقلاب خود فرمودند:

http://www.leader.ir/langs/fa/?p=bayanat&id=3847

  «در دنیا از چیزهایی که جنبه افتخارآمیز هم خیلی ندارد، گاهی اوقات به  عنوان مفاخر تاریخی استفاده می کنند، آن کسانی که مفاخر تاریخی را ندارند  برای خودشان خلق می کنند، ما این همه مفاخر تاریخی داریم، این همه  چیزهایی که مایه تفاخر تاریخی ملت ایران است، اعتماد به نفس ملت ایران  است، چرا اینها را نشان ندهیم؟ یک نفر برای من نقل می کرد، می گفت رفته  بودیم یونان، ما را به مراکز گردشگری گوناگون می بردند و آنها را به ما  نشان می دادند، از جمله به نقطه ای بردند، گفتند اینجا همانجایی است که سپاهیان ایرانی آمدند اینجا از ما شکست خوردند، مردم را به بیابان خالی  می برند و نشان می دهند که اینجا آنجایی است که ایرانی ها در آن دوره  لشکرکشی کردند و در اینجا شکست خوردند. یک فضای خالی را نشان می دهند، یک  ماده های تاریخی را با یک فضای خالی اثبات می کنند، خوب اینجا نزدیکی  کارون، آنطور که شنیدیم مجسمه والرین است، امپراتور روم که زانوزده در  مقابل پادشاه ایران، خیلی خوب، اینجا را بروید نشان بدهید، این به آن  در!»


 اما نهایت بی انصافی است که گمان کنیم چون پهلوی خود را طرفدار ایران و ایرانی و کوروش و.. معرفی کرده است پس ایران و اسلام دو قطب متضاد هستند و یکی حق است و یکی باطل. نتیجه صحبتهای شما  عملا با جریاناتی که که تضاد دروغین را ایجاد کردند مطابقت دارد. ما خیلی باید کار کنیم تا این شبهه که اسلام دشمن ملیت ایرانی است را از از اذهان جوانان بزداییم.

پاسخ:
در جملات ابتدایی شما تناقضاتی هست که پاسخ به این کامنت را دشوار میکن، و پیش نهاد میکنم که جملات ابتدایی را مطالعه کنید!
این نوشته صرفا مطرح کردن نظریات متفاوت از آنچه همیشه شنیده ایم بود . و اگر من این نوشته را در وبلاگم قرار داده ام که  میدانم با مقاصد سیاسی نبوده و سخنی هم از اینکه چون پهلوی به ان پرداخته پس بد است نیاورده ام.  باید تحملی هم در شنیدن سخنان پژوهشگران ایران راجع به  تاریخ ایران باشد و نه فقط شنیدن  داستانهایی که غربی ها  راجع به تاریخمان برایمان ساخته اند. و در آینده راجع به تاریخ سازی های یهودی ها و جعلیاتی که آستروناخ یهودی در مجموعه پاسارگاد در سال 43 انجام داد  خواهم گفت.
معرفی یک شخصیت نوع دوست از تاریخ باعث افتخار ماست اما اگر شک در وجود  چنین فردی باشد چطور؟ ما تاریخ 7500 ساله ای داریم و افتخاراتی چون امیر کبیر در تاریخمان چرا باید کوروش کبیر شود و تمرکز بر تاریخ 2500 ساله؟
در همین لینکی که گذاشته اید حضرت آقا به تمرکز بر هنر و ذوق ایرانی بنا ها  که دید مثبتی است توصیه کرده اند و نه شخصیت های قبل از اسلام و در یکی دیگر  از بیاناتشان  مضمون فرمایشاتشان این بود که  مطالعه تاریخ را به تاریخ بعد از اسلام بپردازید چون از اعتبار بیشتری  در اسناد برخوردار است.
خب این از اصول اسلام بود که نیکی های قبل را ستایش کرد و در واقع خود دربرگیرنده همه ی خوبی ها شد و اینگونه کامل ترین دین شد. اگر کوروشی باچنین کتیبه و منشی داشته باشیم که قابل تحسین است .. مثل همان حاتم طایی. اما به نظر شما این بزرگنمایی هایی که راجع به کوروش میشود اهداف دیگری ندارد؟ پیشنهاد میکنم تا درج ادامه مطالب کمی صبر کنید و هدف از نوشتن این سری مطالب را انشالله متوجه خواهید شد .
"""عدل از اصول دین ماست. """
۰۴ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۲۲ پشت هیچستان
سلام علیکم
خیلی ممنون، هخامنشیان یا به قولی خاخام منشیان!!!. هر چقدر هم که کوروش کوروش پرستان نه کوروش ما،! قابل دفاع باشد برای ایشان، باقی هخامنشیان اینقدر ظلم و فساد کرده اند که حداقلش لکه ی ننگی باشد بر دامن کوروشِ کوروش پرستان تازه به دوران رسیده ی امروز و دیروز، مدعیان وطن پرستی که باید پرسید زمان جنگ وطن پرستیتان کجا رفته بود!؟ یا وطن پرستی تان را کجا برده بودید و خرج می کردید؟
احتمال غیر از آدمی بودن کوروش برایم تازگی داشت!، یادم نیست جایی خوانده باشم.
ممنون
التماس دعا
پاسخ:
سلام علیکم
واقعیت کوروش قسمت دومی هم دارد. خاخام منشیان!!! هم جالب بود.
 اما برخورد با به قول شما کوروش پرستان  فکر میکنم باید به گونه ای باشد که همه انها را متهم نکنیم . این  به دلیل تاریخ سازی هایی بود که البته در کتب درسی هم وارد شده اند و جهل از حقیقتی است که این تعصب را دامن میزند. اما این که وطن پرستی دین ستیزی ای را همراه داشته باشد قابل سرزنش است و اندیشه ای به دور از اعتدال است.
محتاجیم به دعایتان .
"بر اساس اسناد موجود، اطلاعات ما درباره‌ی هخامنشیان به 60 سال نمی‌رسد؛ یعنی، هنوز یک قرن نشده است که ما می‌دانیم سلسه‌ی هخامنشیان وجود داشته است. تا قبل از آن هیچ کس چیزی درباره‌ی هخامنشیان نمی‌دانسته است. فردوسی وقتی از پادشاهان باستانی ایران صحبت می‌کند، هیچ اسمی از پادشاهان هخامنشی نمی‌آورد، چون اصلاً نمی‌داند هخامنشیان چه کسانی هستند"
!!!!!!!!!!!!!!!!
ما 60 ساله که کوروش و هخامنشیان رو میشناسیم ؟؟؟
پس بناهایی مثل تخت جمشید و آرامگاه کوروش و دهها آثار تاریخی دیگه که از زمان هخامنشیان باقی مونده چطور ؟؟؟
مگه ما از قدمت این بناها آگاه نیستیم ؟؟؟

پاسخ:
دوست عزیز تعجب شما برای ما عجیب نیست..
خود من هم با شنیدن این مطالب به همین اندازه تعجب کردم .
فکر کنم اگر صبر کنید  که مطالب دیگر را هم قرار دهم ، پاسخ سوالتان را پیدا خواهید کرد
خداقوت
۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۰۷ امیر یاربیگی
سلام . متن در وع خود منحصر به فردی بود . از این جهت که تا اکنون متنی با این محتوا در رابطه با کورش نخوانده بودم . اما باید بگم که سالهاست در این مورد میان افراد مختلفی مناقشه بوده و واقعا تاریخ عرصه ای است که حداقل من نمی توانم در آن اظهار نظر کنم . اما ممنون که بنده را با زاویه دید جدید نسبت به ایران باستا و کورش آشنا کردید . یا حق .
پاسخ:
سلام علیکم
 
انشالله راجع به این مناقشات و بحث هایی که وجود دارد هم مطالبی را قرار میدهم .
 
متشکرم
سلام
ممنون از لطف و حضورتان
تا به حال در این باره چیزی نخوانده بودم اما بسیار جالب و قابل تامل بود
ممنون که خبرم کردید

کربلا ببینمتان
یا علی
پاسخ:
سلام علیکم

متشکرم بزرگوار
التماس دعا
۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۴۲ پشت هیچستان
سلام علیکم
دیروز کامنت گذاشتم! آپ نکردین یا ثبت نشده؟
پاسخ:
سلام علیکم
فرصت تایید نبود که  حاصل شد
متشکرم
۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۵۵ اهورا ایرانی
شما باز داری حرف خودتو میزنی
بله تمام مطالب درباره ی کوروش بزرگ از یونان بوده
می دونید چرا؟
چون اعراب اون زمان مشغول سوسمار خوری بودن و  مطالبی هم که ایرانیا نوشته بودن توسط اعراب سوزانده شد
شما نوشته های هر کی رو رد کنید نوشته های هرودوت رو نمی تونید رد کنید دیگه؟
واقعا اگه نوشته های هرودوت رو  رد کنید به عقلتون شک می کنم
هرودوت با اینکه دشمن سرسخت ایرانیا بوده باز هم از کوروش  و داریوش تعریف می کرده
تمام حرف شما این بود که چون یه عرب یا ایرانی چیزی در باره ی کوروش بزرگ ننوشته پس این چیزایی که هرودوت که به پدر علم تاریخ معروفه دروغه
زشته به خدا برید خجالت بکشید
پاسخ:
  مگه آدم حرف خودش رو بزنه بده؟
یعنی شما دارید حرف یکی دیگه رو میزنید؟:)
فعلا قضاوت نکنید و اجازه بدهید بقیه حرف هایم را هم در قسمت های بعدی بیاورم . اگر منطقی ثابت کردید که اشتباه است، حرف خودم رو نمی زنم... حرف شما رو می زنم :)
۰۵ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۲۰ میلاد علیدوست
سلام. خداقوت پست تون رو مطالعه کردم انشاالله ادامه پست هم رو بخونیم
فقط یه خواسته این که اگه میشه اندازه خط تون رو بزرگ تر کنید
موفق باشید
پاسخ:
سلام علیکم
متشکرم
چشم

سلام علیکم

1- شما میگید که در مورد اکندر اطلاعات یادی ندارم پس قیاس اشتباهی میکنید و قضاوت عجولانه در مورد اسکندر.

2-سوال واضح است «چرا ذوالقرنین را شخصی در گذشته میدانیم؟

3- بعد از پاسخ به دو مورد اول

 

در جواب مسعود:جناب مسعود کمی در خود تامل کنید ببینید واقعا با خودتون چند چندید.

در جواب به اهورای ایرانی:هرودت بزرگترین درغگوی تاریخه.

پاسخ:

 سلام علیکم

1. همانطور که شما میفرمایید من اطلاعات زیادی ندارم ، یعنی به این معنی نیست که اطلاعی ندارم در مطالعاتی که داشتم یکی دو کتاب مختصری راجع به اسکندر نوشته بود که این مسائلی را که آقای  علوی مطرح کرده اند را صدق میکند ، اگر منابعی را معرفی کنید که چیزی خلاف اینها می گوید ممنون می شوم.

2- در قسمتی از گفته های آقای ریاحی که  به تفسیر آیات پرداخته اینگونه است:آیه‌ی «وَیَسْئَلُونَکَ عَن ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَیْکُم مِّنْهُ ذِکْرًا» (83 سوره‌ی کهف) به پیامبر می‌گوید که از تو درباره‌ی ذوالقرنین سؤال می‌کنند و تو پاسخ بده که به زودی ذکری از او برای شما خواهم گفت. در واقع به نظر می‌رسد که این از پیشگویی‌های قرآن برای پیغمبر (ص) محسوب می‌شود..


یعنی منظورتان این است که ذوالقرنین در گذشته وجود نداشته؟

3. ... حالا بفرمایید 

۰۶ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۰۹ اهورا ایرانی
هه
هرودوت بزگترین دروغگوی تاریخ نیست دوست عزیز
هرودوت پدر علم تاریخه
بزگترین مورخه
شما هم شدید مث اقای خلخالی که میاد و بدون هیچ مدرکی همه رو متهم می کنه حتی حرفای هرودوت رو هم رد می کنه

پاسخ:
 شکیبا باشید 

سلام علیکم

ممنون از پاسختون.سر فرصت مطلبی در مورد ذی القرنین مینویسم.

اما جواب اهورا مزدا:

فقط یه دروغ کوچکش رو مینویسم البته خود جناب هرودوت به افسانه سازی اش در جایی از کتابش اشاره کرده و مرحوم پیرنیا نیز خیلی از این دروغ ها رو گفته.

اما اون دروغ کوچکه:در مورد جنگ خشیارشاه: هرودوت برای بزرگ کردن پیروزی یونانیان به دروغ سپاه ایران را اینگونه معرفی میکند:

پیرنیا: هرودوت مى گوید: دریاچه اى با محیط ۵‎/۵ کیلومتر براى سیراب کردن (چهارپایان) کافى نبود و این دریاچه که پس از رود «نس تس» واقع بود، خشک شد!

یا علی

پاسخ:
متشکرم
۰۶ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۱۶ پشت هیچستان
دعوتید به غزل...

با سلام

اولاُ همانطور که بعصی از دوستان نوشتند, بدستور عمر, لشکر او که به حرص غارت به ایران حمله کرده بودند, هر چه کتاب دستشان آمد, سوزاندند.  فقط زردشتیانیکه که در حمله اعراب به هندوستان فرار کردند--که الان بنام پارسیان هند معروفند--کتابهای در دسترشان (از جمله کتابهای دینی) را  با خود بردند.  بعد از تسلط بر ایران, اسکندر و جانشینش سلوکوس, نواحی مختلف ایران را به گماشتگانی سپردند که به سلوکیان معروفند و  بعد اشکانیان بیشتر از پانصد سال بر قسمتهائی از ایران حکومت کردند.  سلوکیان و نیز اشکانیان از طوایف بقول فردوسی "سبکسر و سرکش" شرق و شمال ایران بودند.  بسیار بعید است که این--باز بفول فردوسی-- ملوک طوایف از تاریخ ایرانیکه مرکزش در جنوب ایران بود و عرب آثار انرا تا آنجا که توانسته بود, نابود کرده بود, اطلاع داشته باشند تا چه رسد آن را ثبت کنند.

فردوسی حتی از داستان بسیار معروف آرش کمانگیر هم حرفی نزده که بنا بر داستانها جان و روح خود را در تیری گذاشت و مرز بین ایران و توران را تعیین کرد.  زیرا او از منابعیکه از کتابسوزان عربها جان بدر برده بودند و در دست مردم مانده بودند استفاده کرده, آن هم در کمال امانتداری "گر از داستان یک سخن کم بدی //  روان مرا جای ماتم بدی."  بنا بر این اگر کسانی دنبال نام کوروش میگردند و هرودت را دروغگو میدانند, باید پیش و بیش از همه به آثار و بناهای تاریخی و کتابهای باقی مانده از کتابسوزان و کشفهی آثار باستانی توجه کنند. 

 

پاسخ:

سلام علیکم


نظر شما بسیار محترم است

اما صبرکنید و  البته در ادامه مطالب هم منتظر دیدگاهتون هستیم

سلام.
مطلبتئن که اشکالات علمی زیادی داشت که ترجیح میدم در این باره با اهل فن تاریخ صحبت کنم.
دوم اینکه برادر من شما چه خیری بهتون میرسه که کورش، تاریخ کشورت رو خراب کنی؟!
ما که به حال حاضرمون تو هیچ کجای دنیا نمی تونیم افتخار کنیم.
حالا شما کسی که همه ی جهان بهش افتخار میکنن جز دشمنان ایران رو خورد میکنی؟!
میخوای گذشته ی ایران هم جلوه ی ننگ بکنی؟!!

پاسخ:

سلام

خیر یا شر کوروش را نمیدانم به چه کسی میرسد 

اما به بعضی چیزها هم باید مشکوک شد، اینطور نیست؟

فکر کنم از شک هم بتوان به یقین رسید...

 به هر حال در ادامه هم با ما همراه باشید 

فکر کنم برداشت تندی از نیت من دارید ، تاریخ ما باید تاریخ خودمون باشه 

سلام
خداقوت
طرز بیان خوب است کاملاً بی طرفانه نوشتید هرچند شاید این خیال را به ذهن دوستان آورد که در کنار رد اسکندر کوروش را هم رد کردید!
از آن جهت که بنده ادبیات خوانده ام و دستی هم بر آتش تاریخ داریم کم کمی!
پاسخ میدهم:
در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی(بر روی لغت حکیم اصرار دارم)از دارا یاد شده که همان داریوش است و اشاراتی به هخامنشیان رفته است اما بطور اخص در مورد کوروش نمیدانم و باید تحقیق کنم!
و دیگر مورد اینکه ما باوجود اینکه به هیچ گروهی در عالم الا رسول خدا و ائمه علیهم السلام مباهات نمیکنیم...این است که انسان هایی چون حاتم طایی و یا کوروش را در جهاتی نمونه می دانیم
و صرف این که کوروش در جریان فتح بابل بدلیل داشتن این ویژگی در زمانه ی خود که بخشش بود و یهودیانی که قصد جنگ نداشتند را بخشید و دستور داد با آن ها چون بقیه رفتار شود نمیتوان دلیل این باشد که کوروش یا تفکر او و زندگیش از طرف آن ها آمده!
بماند که بعضی از این گروه یعنی یهودیان صهیونیست از هر موضوع و آدم معروفی برای کسب وجهه برای خود استفاده میکنند!
ان شاءا... منتظر بقیه مطلب هستیم
با افتخار لینک شدید
یاعلی
پاسخ:

سلام علیکم

متشکرم


سلام
منتظر نظرتون هستم.
سلام

ممنون از وب سایت خوبتون.

پاسخ:

سلام

لطف دارید

۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۱۹ پشت هیچستان
حق حق
سلام سلام
سایت نومبارک
عجب گردوخاکی به پاکردی
خداقوت
پاسخ:

سلام 

به همچنین شاعره محترمه!

درست است که کلمب با این فکر که زمین گرد است سعی کرد از سمت غرب به هندوستان برسد ولی این بدین معنی نیست که همه، قبل از او نمی دانستند زمین کروی است. ایرانیان از آغاز به این قضیه پی برده بودند و حتی دانشمندانی مثل خیام و جلالی نقشه مدور زمین را تهیه کرده بودند. گاهی رسانه ها سعی در خوراندن خرافات غربی به ذهن همه جهانیان دارند.
۱۶ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۵۳ محمد صادق حاج صمدی
اعوذ بالله من علم لا ینفد!!!
آخه اینهمه ملت تو اینترنت و ... هی مطلب میذارن باقی هم  هی کامنت میذارن که یه سری بگن همان کوروشه یه سری بگن نیس!
خب آخه که چی!؟ حالا یا هس یا نیس! چه دردی رو دوا میکنه آقا این آخه؟!
درد هیچی آخه چه سودی درش هست؟!
البته در کمال احترام
پاسخ:
بزرگوارید شما
شاید شما تو محیط زندگیتون یه چیزایی نباشه که باعث بشه راجع به چنین مسائلی تحقیق کنید
اما صبر کنید 
هدف فقط رد یا اثبات کوروش نیست
متشکرم
مو صبرم تموم وابیده . چه کنم ؟ کی می خواهی ای داستانته یا بقول خوت تحقیقت  تمومش بکنی؟
پاسخ:

هه 

یه توپ دارم؟

اصولا آدمی نیستم که بخوام نظرات منفی بذارم!

اما زشت ترین و خجالت آورین ترین دیدگاهی بود که یک ایرانی میتونست بیان کنه. یکی از دوستان حرف خوبی زد: "اگر توی اسمش ح،ع هم بود شما اینجوری نظر میدادید؟"

به خدا این راهی که میرید به بیراهه است و بس!

هم این تحقیقتون رو تمومش کنید هم کمی چشماتون رو باز کنید؛ وگرنه بیشتر موجبات شادی و خنده مارو فراهم میکنید، دوست خوبم!


پاسخ:
انشاالله که همیشه شاد باشید
اما بد نیست شما هم از یک راه خلاف علاقه و تعصبتان تحقیق کنید دوست خوبم!
بنده هم تحقیق کردم! هم اطلاعات در این زمینه بسیار دارم!

البته شما چیزی جز نظرتون رو بیان نکردید و عقاید هم متفاوته! ولی بدونید که دشمنی و تهمت زدن به کسی با 10 سال یا 100 قدمت ولی با اون عقاید درباره حقوق بشر انصاف نیست!

منصف  باشید اگر کوروش چاخانی بیش نبود و ذوالقرنین بودنش دروغ بود و همش زیر سر یهودیا بود اموزش و پرورش اینقدر تاکید بر تاریخ باستان ایران نمی کرد!

کتاب دوره اول متوسطه تماما در قسمت تاریخ به هخامنشیان و فرهنگشون اشاره میکنه!

ولی مهم نیست بلاگ برای امثال ما ساخته شده که عقایدشون متفاوته!

مطالبتون رو کمی بیش دنبال میکنم به جز در مواردی کارتون بد نیست.(قسمت تاریخیش رو باهاتون مشکل دارم.)

یا علی!

( بنده تغییر نکردم ولی اون موقع زیادی صریح و تند جواب دادم.)
پاسخ:
از اینکه شما هم عقیده تون رو بیان کردید خوشحالم
اما گاهی چشم ها  را باید از تعصب شست.
این که می فرمایید کتاب اول متوسطه و... اینها که ملاک نیست بزرگوار... کمی منطقی تر لطفا
از لطفتون راجع به مطالب این وبلاگ هم متشکرم
التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">